تبلیغات

پاتریشیا

او به Siatta هشدار داد که با اتهاماتی مواجه خواهد شد و گفت : " ما خواهیم دید که این بازی چگونه برای شما انجام می‌شود ، جوانه . Kurtz تفنگش را برداشت و او را از patrols به حال تعلیق درآورد . نزدیک بود گریه کند. پرز از موقعیت ستوان حمایت کرد و گفت : " تف...

ادامه ی مطلب ...

پاتریشیا

جوخه در اواسط صبح راه افتاد . هیچ مبارز طالبان ظاهر نشد . او گفت : " اساسا ً ما تمام روز را داریم . " این تیم در چند مایلی غرب بازار , به منطقه‌ای که هیچ نیروی دریایی قبل از آن وجود نداشت , ادامه داد . زمانی که طالبان شروع به تیراندازی کردند یک تیم از ...

ادامه ی مطلب ...

پاتریشیا

تصویر هر وقت که تفنگداران دریایی به مزارع مجاور کشاورزی ، کانال‌ها و خانه‌ها وارد می‌شدند ، به شبکه‌ای از تله‌های به‌هم‌پیوسته وارد می‌شدند . شکاف‌های کوچک در دیواره‌ای گلی بریده شده‌بود و تفنگداران دریایی آن‌ها را " سوراخ‌های قتل " می‌نامیدند - که طال...

ادامه ی مطلب ...

پاتریشیا

تیم سبز بود . رهبر آن ، گروهبان پرز ، تنها تفنگدار دریایی بود که پیش از این در نبرد حضور داشت . اولین گشت زنی بدون حادثه سپری شد . اما کمپانی فاکس پرخاشگر بود ، و در عرض چند روز نیروی دریایی آن فراتر از جایی بود که دستگاه خروج مرتب از آنجا رفته بود . آ...

ادامه ی مطلب ...

پاتریشیا

سال هشتم پس از اشغال افغانستان , ایالات‌متحده مکررا ً دلایل و اقدامات خود را برای مبارزه با جنگ‌های بعد از جنگ , تغییر داد . به موجب ایده‌هایی که در این لحظه , ملقب به سکه , تندنویسی نظامی نظامی برای دکترین ضد شورش به دست آورده بود, انتظار می‌رفت نیروه...

ادامه ی مطلب ...

پاتریشیا

فرهنگی که شادمانی و احترام را جشن می‌گیرد و به کسانی که به بهترین شکل شلیک می‌کنند احترام می‌گذارد . انتخاب Siatta افتخاری بود ، بیشتر به این دلیل که هنوز تست نشده بود . Kurtz ، که اکنون فرمانده یک شرکت پیاده‌نظام نیروی دریایی است ، گفت که با این وجود ...

ادامه ی مطلب ...

پاتریشیا

"Siatta " و "Volk " ( Volk ) و "Volk " ( Volk an) یک زوج جوان در دبیرستان بودند که سال‌ها در طی آن سعی می‌کرد او را از تبدیل شدن به یک تفنگدار دریایی منصرف کند . او اسامی مستعار خود از جمله " بانوی زیبای " و " کولی " را به او داد و در مقابل تلاش‌های او...

ادامه ی مطلب ...

پاتریشیا

موافقت کردم با Siatta در Shawnee دیدار کنم . پس از چند ساعت گفتگو ، او در فاصله کمی expressive و تقریبا ً شاعرانه به نظر می‌رسید . در این اواخر ، او دیدگاه cleareyed از آنچه که بیمار را بیمار می‌کرد ، ایجاد کرده بود . او اضطراب و نوشیدن را شرایطی توصیف...

ادامه ی مطلب ...

پاتریشیا

او لباس آبی رنگی به تن داشت. پاهای سبک و شانه‌های عضلانی یک مبارز جوان را داشت . آستین‌های کوتاه او بر روی یک ساعت شنی بر روی ساعد راستش نشسته بودند . سخت به نظر می‌رسید . او هم خالی بود . او عصبی , ترسیده و تقریبا ً دردناک , مردی بود که تحت‌تاثیر شرای...

ادامه ی مطلب ...

پاتریشیا

مبارز نیروهای دریایی به سم آموخت چگونه تیراندازی کند . جنگ در افغانستان به او یاد داد چگونه بکشد . هیچ‌کس به او یاد نداد که چطور به خانه بیاید . نوشته سی . جی . - ای . باب سام سون در میان مه تکیلا می‌نشست , چنان مست بود که بعدا ً می‌گفت هیچ خاطره‌ای از...

ادامه ی مطلب ...

پاتریشیا

او گفت : " ارتش زمانی که حقوق خود را دریافت کند ، می‌ترسید ، آن‌ها بر نمی‌گردند ." فرار از ارتش افغانستان سرشار است . براساس آخرین آمار سال ۲۰۱۶ ، نرخ فرسایشی در حدود ۳۰ درصد در سال جاری بود . از آن زمان به بعد ، ارتش میزان اصطکاک و فرار را به عنوان را...

ادامه ی مطلب ...

خلبان

آخرین ایستادگی ارتش افغانستان در اردوگاه چینی‌ها سربازان ارتش ملی افغانستان در سال ۲۰۱۵ از پایگاه لشکر ۲۰۹ به پایگاه خود در مزار شریف افغانستان وارد شدند . اعتبار ویکتور جی . آبی / بلومبرگ تصویر سربازان ارتش ملی افغانستان از لشکر ۲۰۹ لشکر به پایگاه خود...

ادامه ی مطلب ...

پاتریشیا

طالبان در تپه‌های اطراف بودند و در طول روز به اردوگاه شلیک می‌کردند و در شب به آنجا نزدیک‌تر می‌شدند . ستوان گفت : مجروحین و کشتگان همه جا در اطراف پایگاه افتاده بودند . او گفت : " آن‌ها stunk ، اما ما نمی‌توانستیم هیچ کاری در مورد آن انجام دهیم . بدن ...

ادامه ی مطلب ...

پاتریشیا

Grieving در طول مراسم تدفین on itJawad Jalali / EPA از طریق Shutterstock حاجی Abas که در کنار یک تابوت با نام عزیزالله نشسته بود ، گفت : " هیچ‌کس نمی‌داند از کجا آمده‌است ." کسی گفت : " او کسی را در اینجا ندارد ، خانواده ندارد . " آقای Abas گفت : " ما ...

ادامه ی مطلب ...

پاتریشیا

روی تخته سفید ، معادلات جبری پایه در خون پوشانده شده بودند . یک تخته‌سیاه در همان حوالی که در آن " روز ولنتاین " با گچ سفید نوشته شده بود ، سوراخ شده بود و سوراخ گلوله توپ منفجر شده بود . advertisement سالن سخنرانی بسیار شلوغ بود و انفجار آنقدر شدید بو...

ادامه ی مطلب ...