پاتریشیا
تصویر
Phraselator به زبان عربی برای نیروهای آمریکایی در Iraq.Cred itJames Estrin / نیویورکتایمز صحبت کرد .
چهارده سال بعد ، پس از بیش از دو دهه خدمت سربازی ، وقتی سعی میکنم با مردم در مورد تجربیات خود صحبت کنم - به طوری که یکبار دیگر در مقابل یک غریبه ایستاده باشم ، و تلاش بیهودهای برای پیدا کردن عبارت مفید که ممکن است فاصله زیادی بین من و او ایجاد کند . او در یک راه نوشت : " من مدتها قبل از این که به جنگ بیایم ، شرح خدمت او به عنوان یک سرباز فرانسوی را برای مبارزه با روسها در طی جنگ جهانی دوم خواندم . مثل این است که زمانی که در آن گستره بیابان گذراندم ، زبان دیگری را از هموطنان آمریکایی من به زبان اوردم ، زبانی که گاهی به نظر میرسد ترجمه چندانی ندارد .
تبلیغ
تو واقعا ً درگیر هیچ جنگی واقعی نبودی ، بودی ؟ یک دوست دوران کودکی از من در بازگشت از عراق پرسید . احساس ناراحتی میکردم انگار که از جایش بلند شده بود و سیلی جانانهای به من زده بود . من با همان سوال از اعتبار ساقط شدم و گفتم : " البته که بودم ! او گفت : " تو فکر میکنی من در ۱۰ سال گذشته چه کار کردهام ؟ من توضیح دادم که وظیفه ما این است که افراد خاصی را تعقیب و دستگیر کنیم و ماموریت خود را به شدت سرکوب کنیم . ما از مواد منفجره پلاستیکی برای ورود به خانههای عراق در ساعات تاریک استفاده کردیم و مانند سیل فلاش از آنها عبور کردیم و از ورود ما به هر اتاق با نارنجکهای flash خبر داد که اگر شما آنها را با دقت دنبال کنید ، یک مشت در سر آنها وارد کنید . ما در خانههای دشمنان خود در میان خانوادههای آنها جنگیدیم . به او گفتم که در یک نبرد مسلحانه در داخل یک خانه چه خواهد بود . چگونه انفجار سلاحهای اتوماتیک در یک اتاق کوچک به قدری بلند است که تفکر آگاهانه را از بین میبرد و حافظه ماهیچه را رها میکند تا تعیین کند چه کسی زندگی میکند یا میمیرد . هفت ماه خون و آتش و شیشه شکسته بود . به نظر میرسید که از این مبادله ناراحت شدهاست ، و پس از یک سکوت ، موضوع را عوض کرد . اگر دوستی که با او بزرگ شدهبودم ، چه کسی مرا خوب میشناخت ، نمیتوانست ، یا نمیخواست بداند که من چه میگویم ، چطور میتوانم امیدوار باشم که آن را به کس دیگری توضیح دهم ؟
در راه بازگشت به خانه از عراق به چادری در کویت و شکلهایی داده بودیم که از ما خواسته بودند تجربیاتی را که در کنار سوال در حبابها بود را نشان دهیم . آیا من آمریکاییها را زخمی کرده بودم ؟ بله . ایا من آمریکایی را دیده بودم که کشته شدهبود ؟ بله . آیا عراق را مجروح کرده بودم ؟ بله . آیا من عراقیها را کشته بودم ؟ بله . مگر من تیر خورده بودم ؟ بله . آیا من به کسی شلیک کرده بودم ؟ بله . ما به اشکال رو به رو شدیم ، سپس در کمپ به راه افتادیم و با berms های بزرگ شنی که به غیر از خوردن و ogle mannequins در لباسهای زیر کوچک که بازرگانان کویتی به آن فروخته میشدند ، کار کنیم . من هیچ وقت راجع به این شکل سوال نکردم . هنوز هدف آن را نمیدانم . این اولین بار بود که کسی از من برای داستان من پرسید اما به نظر نمیرسید بداند با پاسخهای من چه کند .
مردم آمریکا شرطی شدهاند تا باور کنند که جنگ خارجی ، حتی حیاتی است ، تا شیوه زندگی ما را حفظ کند . وادار کردن افراد به قدرت برای توضیح اینکه چرا - فراتر از منابع آسان و نمایشی تا یازدهم سپتامبر - راهی طولانی برای فراتر رفتن از این جنگ همیشگی خواهد بود . در این میان ، فرمانده ما همچنان گیج و سردرگم با مردان و زنان ما در لباس نظامی است . It . شبیه clownish . این کار زیبنده نیست . در سال ۲۰۱۸ ، این مساله مسلما ً آمریکایی است .
منبع سایت سربازی
پاسخ دهید