تبلیغات

روز

روز

جنگ بدون پایان

فعالیت‌های ناموفق پنتاگون در عراق و افغانستان باعث شد که یک نسل از سربازان برای مبارزه با یکدیگر مبارزه کنند .

Pfc. پل Landenberger ، سربازی در گروه Viper در دره کورنگال واقع در دره کورنگال در آوریل ۲۰۰۹.Cred هیکس / نیویورک‌تایمز

نویسنده : سی . جی . Chivers

۸ اوت ۲۰۱۸

Platoon دوم ، حالت تیره خود را به عنوان سربازان خود در کنار رودخانه کورنگال در نور روشن بعد از ظهر پنهان نکرد . اوایل آوریل ۲۰۰۹ و اوایل از سرگیری پنتاگون با جدیت از جنگ افغانستان بود . ماموریت این گروه برای صعود از یک شیب کوهستانی بود و در شب سعی داشت به طالبان حمله کند . حدود ۳۰ نفر بودند ، به صورت riflemen و مسلسلچی‌ها ، که با scouts ، ترکیبی از اعضای گروه اصلی و replacements که شکاف بین زخمی‌ها و کشتگان را پر کرده بودند، مجهز بودند. بسیاری از آن‌ها نقشه شان را احمقانه ، تخلیه و هدر دادن زمان ، مثال دیگری از یک واحد ارتش ناامید در تلاش برای نشان دادن فعالیت برنج در یک جنگ با تمرکز و امید در نظر گرفتند . همچنان که حرکت می‌کردند ، زیر لب می‌گفتند :

از زمانی که سربازان پایگاه خود را ترک کردند ، the سوتو متخصص هراس بود . گروه او بخشی از واحد پیاده‌نظام بود که خود را Viper می‌نامید و علامت رادیویی برای شرکت براوو ، اولین گردان بیست و ششم پیاده . Viper نه ماه بود که این پاسگاه را اشغال کرده بودند، دوره‌ای که سربازان آن به یک ناحیه کوچک از دره lower و روستاهای فقیر که به دامنه تپه‌ها در زیر قله‌های سربه‌فلک‌کشیده نفوذ کرده بودند ، محدود شده بود . Platoon دوم استقرار خود را با سه گروه آغاز کرده بود، اما متحمل تلفات بسیاری شد که در این روز حتی با جایگزین آن‌ها جمع شد و حدود دو سوم قدرت را جمع کرد . با وجود فرسایش ، دانش فرا رسید . سوتو می‌دانست که جنگ شبیه به پروژه ملی که ژنرال‌ها در آن مورد بحث و تبادل نظر قرار دادند شباهتی ندارد . او کم‌تر از دو سال پیش در ارتش از برانکس زندگی کرده بود، که انگیزه آن‌ها برای حفاظت از ایالات‌متحده در برابر یک حمله تروریستی دیگر بود . اما ایده‌آلیسم او به سرعت به رئالیسم بدل شده بود و جنگ موضوع او و دوستانش بود که هر روز به سفر می‌رفتند . در مورد بقیه ، از توانایی سازمان دهندگان جنگ برای رسیدن به مزایای این گروه گشت اکتشافی ، تردید داشت . فکر کرد هیچ راهی برای این کار وجود نداره . این دره شبیه به شبکه‌ای از watchers بود که جوخه‌های آمریکایی را برپا کرده و به آن تله می‌دادند .

Soto سوتو دوباره به دنبال گشت زنی گشت. همه ما را می‌بینند .

او ۱۹ سال داشت ، اما در ۱۶۰ پوند و به سختی نیاز به اصلاح داشت، می‌توانست دو سال جوان‌تر از آن عبور کند . او نمونه و نمونه اصلی یک جنگنده نبود . او در سن ۱۷ سالگی به ارتش پیوست و قصد داشت که اگر از جنگ جان سالم به در ببرد ، یک بازیگر شود . اغلب با لبخند عظیمی به وظایف خود می‌پرداخت ، و اهمیتی نمی‌داد که دیگران چه فکر می‌کنند - R . & ب . موسیقی رپ ، رپ ، راک ، هیپ هاپ ، بلوز همه اینها او را در آن گروه بسیار محبوب ساخته بودند، حتی اگر به اندازه خود او و older که مورد تحسین قرار گرفته بود ، کشته می‌شدند ، و او را به عنوان باری از ارواح بر می‌داشتند .

[ یک گزارش هفتگی از پوشش اخبار جنگ که به inbox شما تحویل داده می‌شود را تهیه کنید. بیا این را امضا کن.

با شیب تند سربالایی ، از لحاظ جسمی آماده ، از نظر احساسی سپری شد. فکر کرد : ما فقط دو ماه است که داریم سعی می‌کنیم از اینجا خارج شویم . او و دیگر سربازان او به اندازه کافی در این دره بودند که به تناسب اندام قوی و مقاوم به استقرار نیروهای پیاده‌نظام که توسط جنگ فصلی عمل می‌کردند ، حرکت کرده بودند . عرق پشتش خیس بود. quadriceps و گوساله‌ها او را به راه انداختند و او را مانند یک حیوان بارکش برای سرباز کنار او هل دادند ، متخصص آرتورو Molano ، که مسلسل machine را حمل می‌کرد . این دو به یک آهنگ تبدیل شدند . یک سرباز یک تکه چوب سخت گیر می‌آورد ، برمی گردد و یک دست را به طرف دیگر دراز می‌کند ."


منبع سایت سربازی

پاسخ دهید

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...