پاتریشیا
گرم . گلولههای کالیبر ۵۰ درست زیر گرد و غبار او را در فاصلهای دور مشاهده کرد . او یک قوطی کامل و سپس نیمی دیگر شلیک کرد . گروهبان کاکس در زیر او در کامیون بود ، " هی ، مرد ، تو O.K. ؟ او به سوتو دوباره پرسید : " من خوبم . " او گفت : " من خوبم . " او داشت به محل خود میرفت .
خشونتهای بیشتری در انتظار آنها بود. ظرف چند هفته , انفجاری یک گروهبان ستاد را از یک شرکت دیگر کشت و دو سرباز دیگر را زخمی کرد . آنها تلاش کردند تا به یک کاروان در مسیر پیروزی برسند . سپس شبه نظامیان بزرگترین یورش به Viper لاس وگاس را در قسمت شرقی رودخانه دیده بودند . برای دفع مهاجمان , شرکت Viper به شلیک گلوله توپ و خمپاره از جمله فسفر سفید شلیک کرد . انفجار thunderous و مواد شیمیایی incendiary تپهها را به آتش کشیدند . دو روز بعد , یک گروهبان ستاد در Platoon سوم روی یک گشتی پیاده سقوط کرد . او در حال گشت زدن در گروه خود بود که خبر از رادیو پخش شد : گروهبان کشته شد . گشت سوتو هنوز میبایست به راه خود ادامه دهد . باخود گفت , بلوک . احساسات را خفه کنید . شما نمیتوانید ساکن شوید . حالا میتونی به این موضوع فکر کنی , یا ما میتونیم امنیت برگردیم و بعدا میتونیم دربارهاش فکر کنیم . سوتو بعدها انتخاب کرد . او 18 سال داشت و بخشی از خودش را خاموش میکرد .
زندگی به یک برنامه پیادهنظام تبدیل شد . روزها مجموعهای از راه رفتن به روستاها , تلاش برای حمله به ستیزه جویان در مسیرهای رد و نقل و تغییرات طولانی در پست , مراقبت و انتظار برای حمله بودند . هر دو طرف با choreography حرکت کردند . طالبان از خفا اخراج خواهند شد . سربازان با تهدید روبرو شدند و عقبنشینی کردند . پس از آن , مهاجمان با استفاده از خمپاره و توپخانه , معمولا قبل از بمباران هوایی یا توقف بمبها , عقبنشینی کردند . تعاملاتی که شهروندان این دره را انجام دادند احساس مشابهی داشتند . بسیاری از Korengalis علیه آمریکاییها بودند . نشانهها در همه جا بودند - از نگاه سرد به روستاهای خالی از مردان جنگجو . کورنگال میتواند دره زنان , کودکان و پیرمردان به نظر برسد . مردان جوان در کوهها مخفی شدهبودند . آمریکاییها آنها را فقط در روزهای جمعه , زمانی که برای بازدید از مسجدی در Babeyal , کنار گذاشته بودند , به طور قابل اطمینانی نمیدیدند . بعضی وقتها سربازان Viper بیرون ایستاده بودند و از گذشته به دشمنانشان نگاه میکردند - مراسمی در جنگی که to سوتو دوباره آن را درک کرده بود . پنتاگون از جدا کردن شورشیان از مردم سخن گفت . اگر سوتو بداند , شورشیان مردم بودند ? پس سرباز چه باید کرد ?
گروهبان آنتونیو Quiroga , گروهبان Craig Tanner , متخصص رابرت سوتو , متخصص رابرت Oxman , گروهبان Troy هاج ( نشسته ) و گروهبان اول توماس رایت در محل زندگی Outpost Korengal .
اعتبار
تایلر هیکس / نیویورکتایمز
تصویر
گروهبان آنتونیو Quiroga , گروهبان Craig Tanner , متخصص رابرت سوتو , متخصص رابرت Oxman , گروهبان Troy هاج ( نشسته ) و گروهبان اول توماس رایت در محله their itTyler هیکس / نیویورکتایمز .
چندین بار در شب , سوتو دوباره در سراسر دره با نور چراغقوه که در جنگل موج میزد , نگاه کرد . او مطمئن بود که آنها مهمات و مهمات در حال حرکت طالبان بودهاند . او آن را دیوانه کننده مییافت . آنها میتوانستند همانطور که میخواستند مبارزه کنند , اما سربازان آمریکایی براساس قوانین محدود کننده توانایی آنها برای ورود به خانهها , قوانین حاکم بر این که چه زمانی میتوانند از سلاح خود استفاده کنند , قوانین حاکم بر این که قدرت آتش چگونه اعمال شود . سربازان در آداب معاشرت و خویشتنداری به تمرین مشغول بودند . همانطور که سوتو دید , Viper مثل یک بوکسور استفاده از مشتها , استدلال با دشمنی بود که اجازه داشت ابتدا پانچ کند . این یک بختآزمایی برای مرگ بود , با مدالهایی برای بازندگان و نقاط صحبت کردن در مورد اخبار .
advertisement
در روز ششم سپتامبر , گروه دوم از رودخانه عبور کردند و به سوی Donga رفتند , در حالی که سربازان دیگر در سمت غرب موضع گرفتند . ستیزه جویان شروع به تیراندازی کردند و سعی کردند به سربازان در ساحل غربی حمله کنند . وقتی صدای شلیک گلوله متوقف شد , کاکس با یک گروهبان دیگر روی رادیو خم شد . آنها سری تکان دادند و ناسزا گفتند و به همه گفتند که برای پیادهروی آماده باشند . Soto سوتو دانشآموز زبان بدنی " کاکس " بود . میدانست که مشکلی پیش آمدهاست .
منبع سایت سربازی
پاسخ دهید