تبلیغات

پاتریشیا

پاتریشیا

در سال ۲۰۱۱ ، واحد او به عراق فرستاده شد تا به یک عقب‌نشینی آمریکایی دیگر کمک کند . اکنون او یک گروهبان و رهبر تیم در سومین استقرار بود . او قدرت و تجربه ، شکاکیت و خالکوبی را به دست اورده بود . زمان سوتو در عراق شبیه تور افغان نبود . او و تیم او بخشی از یک نیروی امنیتی محیطی بودند که از فرودگاه‌ها به عنوان هواپیماهایی محافظت می‌شد که هر چیزی که پنتاگون می‌خواست نگه دارد را باخود حمل می‌کردند . به نظر می‌رسید که شورشیان تصمیم گرفته‌اند که آن‌ها را رها کنند . سوتو هیچ اقدام مستقیمی را مشاهده نکرد ؛ بیشتر وقت خود را در سالن ورزش صرف کرد تا گشت . اما یاد گرفته بود که در مورد روایت‌های رسمی نظامی تردید کند . هنگامی که او در اواخر آن سال به کویت پرواز کرد ، در میان آخرین آمریکایی که ( قبل از سقوط نیروهای عراقی در مواجه با تهاجم دولت اسلامی پنتاگون را به عقب می‌راند ) ، احساس نمی‌کرد که صلح تضمین شده‌است . رقابت خشونت‌آمیز برای عراق به پایان نرسیده بود .

تا آن زمان جنگ در افغانستان فعالیت‌های دولت اوباما را جذب کرده بود تا آن را بچرخاند . موج سربازان آمریکایی و ناتو که پس از سفر شرکت Viper به crested رسید، باعث شد تا خبره‌ای بیشتری در مورد جنگ در مکان‌هایی که چند نفر از آمریکایی‌ها قبل از آن شنیده بودند ، بیاورد . هجوم پول ، تجهیزات و مشاوران ارتش افغان و تعداد پلیس را افزایش داده و نیروهای تازه را بر روی زمین توزیع کرده‌است . آخرین طرح برای آمریکایی‌ها این بود که کشور را امن کنند ، خدمات دولتی را هدایت کنند و سپس حومه شهر را به سربازان افغان تحویل دهند .

Soto سوتو با دختر عمویش کریستوفر Dejesus و مادر بزرگش Madera سوتو در آپارتمان خود در برونکس در اوایل سال جاری بود .

اعتبار

دوین Yalkin برای نیویورک‌تایمز

تصویر

Soto سوتو با پسر عمویش کریستوفر Dejesus و مادر بزرگش Haydee سوتو در آپارتمان خود در برونکس در اوایل این year.Cred itDevin Yalkin برای نیویورک‌تایمز .

اما وزارتخانه‌ها و ارتش ظرف چند سال بازسازی نمی‌شوند و بسیاری از واحدهای آمریکایی به مناطق پر جمعیت اعزام می‌شوند و به همین ترتیب ، فرماندهان پیشین تصمیم گرفتند که بی‌اثر ، پرمخاطره بوده و ارزش خود را نداشته باشند . مثل این بود که یک سیکل از افسران ارشد از دور قبلی نیاموخته بودند . علاوه بر آن ، چندین منطقه نیز موتورهای تولید خشخاش - خشخاش بودند که در آن حضور نظامی خارجی تهدیدی برای اقتصاد محلی ایجاد کرده و منافع نظامی را بدون قصد از دست دادن آن مورد تهدید قرار داد . تفکر پشت این حمله می‌تواند در مجموعه‌های افسران عمومی خوب به نظر برسد . در رده‌های پایین‌تر ، تفنگداران و سربازان در حال مبارزه با اعمال کوچک ، وحشیانه و نا امید کننده بودند ، در حالی که در حال از دست دادن جان و پاها بر روی زمین ، مانند دره کورنگال ، که پنتاگون قصد حفظ آن را نداشت و چند proxies ماندنی داشت .

طالبان هیچ نشانه‌ای از سینه شدن نشان ندادند . بمب‌ها پیچیده‌تر شدند ، حتی وقتی سخنگویان آن آمریکایی‌ها و proxies را در تویی‌تر سرزنش می‌کردند . بسیاری از سربازان آمریکایی و افسران رده پایین متوجه شدند که موج افغان موفق نبوده است و طالبان منتظر کاهش نیروها خواهد بود . برخی از آن‌ها پس از یک دهه جنگ ، به فرماندهی مجموعه‌ای از پشتیبانی آتش که هیچ نظامی در دنیا نداشته باشند ، tempos محتاط را اتخاذ کردند و با نیروهای خود در زمینه حسن تعبیر صحبت کردند ، از جمله " صبر تاکتیکی " ، مفهومی که در تضاد با خصایص تهاجمی واحدهای پیاده‌نظام بود، اما با درک این که این طرح معیوب است . تا حدودی ترجمه شده‌است، به این معنی است: " نگذارید مردم آخرین سربازانی باشند که در این جنگ کشته شدند ."

سوتو و fellow او از کورنگال از دور ناظر رسانه‌های اجتماعی بودند و فهرست خود از کشته‌ها را memorializing : دیوید Paquet ، مایکل


منبع سایت سربازی

پاسخ دهید

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...