پاتریشیا
زمانی که ساخت جاده در اواسط دهه ۱۹۶۰ تکمیل شد , توسعه در امتداد رودخانه و دور از ساحل شرقی آن به منطقهای که امروزه مرکز شهر است , گسترش یافت . لشکرگاه به این شهر نمونه مدرن شبیه شدهاست که شاه ظاهر شاه افغانستان در نظر دارد . لشکرگاه مرکز جنگ بسیار سردی برای مقابله با نفوذ شوروی در کشور بود . مهندسان آمریکایی از صنعت ساختوساز , یک سد و کانال را ساختند و صدها هزار جریب از بیابان را به کشاورزی باز کردند و دشت مارگو را که بیابان مرگ بود , تقسیم کردند . هدف این بود که افغانستان را به بازارهای منطقهای سوق دهد و سرانجام به دنیای مدرن تبدیل شود.
مهندسان خانواده خود را آوردند و در خانههای ویلایی واقع در عمقی در امتداد رودخانه هلمند زندگی میکردند . آنها با استانداردهای آمریکایی ساخته شدند , چمنهای سرسبزی که بر روی خیابانهای درختان کاج بنا شده بودند . در آخر هفتهها , امریکاییها در مسابقه تخممرغ و قاشق و پیکنیک با رودخانه رقابت میکردند . کودکان افغان از روستاهای اطراف میآیند تا از خارجیان در لباسهای زیبای خود شگفتزده شوند . در باشگاه ورزشی , مهندسان آمریکایی و مقامات دولت افغان از کنار برکه در باغی از گل سرخ و کف دست مشرف به رودخانه عبور کردند . این فیلم در بازیهای شبانه بازی میکرد , در حالی که نمایش فیلمها خانوادهها را در آخر هفته جذب میکرد . محلیها میگویند که پادشاه خودش یک اتاق و یک دفتر در طبقه اول را به عنوان فرار از زمستانهای تلخ کابل نگه داشت . آن باشگاه , مرکز زندگی در شهر تازهتاسیس , ساختمانی بود که بعدها به هتلی مجلل تبدیل شد .
مردم محلی به شهر میگفتند : " آمریکای کوچک " . برخلاف بریتانیاییها , که تاخت و تاز آنها به افغانستان تا آنجا که نیمه قرن بیستم بود , باعث ایجاد بدگمانی و بیاعتمادی در میان مردم شد حتی هنگامی که آنها دوباره به جنگ بازگشتند , آمریکاییها هنوز احساس بدی داشتند . اعتراض گاه و بیگاه از جانب متعصبان مذهبی , با استقبال و استقبال بیشتر, بیشتر میشد . اما آمریکاییها پس از کودتایی به رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان , واشنگتن را واداشت تا شهروندان خود را به خاطر بسپارد . سال بعد , ارتش شوروی به افغانستان حمله کرد و هلمند به میدان نبرد تبدیل شد . این هتل توسط سربازان شوروی اشغال شدهبود و شهر نقشی را که نام ایرانی آن را به دست آورده بود ازسر گرفت : لشکرگاه , اردوگاه ارتش .
اتاق کار بزرگ , پر از نور از بانکی از پنجرههایی که مشرف به رودخانه است , و اتاق غذاخوری باریک طولانی برای جلسات بین مقامات محلی افغان و افسران ارتش آمریکا استفاده میشد . پرداخت مهمانان اغلب روزنامه نگاران , فرستادگان بینالمللی و بازدید از مقامات افغان بود . برخی از مهمانان خارجی هتل یک تیم انگلیسی بودند که برای هماهنگ کردن تلاشهای ریشهکنی تریاک اعزام شدند . به گفته مایک مارتین , که به عنوان یک افسر ارتش بریتانیا در هلمند خدمت کرده و اکنون یکی از کارشناسان ارشد غربی در شبکه پیچیدهای از جنگهای جناحی است , آنها نگران این هستند که آنها ممکن است تجارت سودمند تریاک را از دوستانش کم کنند . یکی از مهمانان که در حال بازدید از کابل به عنوان دستیار سیاسی در آن زمان بود, به یاد میآورد که در اتاق غذاخوری , یک ژنرال بسیار بیرحم و بیرحم در راس میز نشسته بود و در نمایشی از فروتنی ساختگی که از اطراف میز دور میشد , چای سبز سرو میکرد و دستیاران دولتی را به یاد میآورد . در شبهای تابستان , روزنامه نگاران برای صرف شام خارج از دیوارهای هتل زیر درختان اکالیپتوس در کنار رودخانه غذا میخوردند که به نظر میرسید آب سبز رنگش بخشی از گرمای شدید را جذب میکند . در آرامش اتاقهای تمیز با بالشهای کوچک , بازدیدکنندگان حتی ممکن است آغاز بازگشت به روزهای " آمریکای کوچک " را حدس بزنند . "
منبه سایت سربازی
پاسخ دهید