تبلیغات

قانون

قانون

در سال ۲۰۱۴ ، پس از عقب‌نشینی نیروهای بریتانیایی و نیروهای دریایی آمریکایی از هلمند ، به استان هلمند و در افغانستان وسیع‌تر ، کاهش یافت . دفاتر خبری در کابل روی هم رفته و به طور کامل بسته شده‌اند و بدون گزارش آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها در خطوط مقدم ، اشتیاق رسانه‌های خبری برای کاهش خطر کاهش پیدا کرده‌است. برای تعداد انگشت شماری از روزنامه نگاران خارجی که به پوشش هلمند ادامه دادند ( و این تعداد را می ‌توان در یک دست شمرد ) ، استان لبریز از داستان‌هایی از یک تلاش بین‌المللی بود که به غلط از بین رفته بود .

کارکنان هتل bost در رستوران dining itAndrew Quilty

شرایط مخاطره‌آمیز فزاینده ، اقتصاد محلی را خفه کرد . صنعت تریاک در حال شکوفایی بود ، اما سوده‌ای چند میلیون‌دلاری آن به صندوق‌های جنگ طالبان و متحدان کارتل آن‌ها وارد شده و یا کشور را ترک کرده بود . در کنار پارک تفریحی decaying لشکرگاه و ماشین پنبه‌پاک‌کنی disused ، این هتل از سهل‌انگاری رنج می‌برد . با برق لشکرگاه که مکررا ً قطع می‌شد، پول از شمار رو به کاهش میهمانان مستقیما ً به ژنراتور دیزلی این هتل ریخته شد . استخر آب خشک‌شده و هرگز دوباره پر نمی‌شد ؛ پلیس بی‌حوصله از آن به عنوان یک تبلیغ کریکت استفاده می‌کرد . سقف و دیوارها از رطوبت و ترک در گرمای فر مانند شروع به حباب شدن کردند . bedsheets کثیف ، توالت و در در راه پیدا نشدند ، و آشپز وارد یک برنامه خسته و خسته‌کننده شد : تخم‌مرغ آب‌پز و نان برای صبحانه ، stewed stewed و نان برای شام .

زمانی که من برای اولین بار در سال ۲۰۱۴ به هلمند سفر کردم ، نیروهای عملیات ویژه به پایگاه‌های نظامی بشدت محافظت‌شده عقب‌نشینی کرده بودند و در طول سال‌ها در the دیده نشده بودند . روزنامه نگاران نیز به طور فزاینده‌ای نادر بودند . در حقیقت ، یکی از آن‌ها احتمالا ً برای به اشتراک گذاشتن شام با فرمانداران مناطق تبعیدی از پناه‌گاه‌های طالبان مانند موسی قلعه و Baghran بسیار محتمل بود . شورشیان در حال نزدیک شدن به لشکرگاه بودند . هر بار که برگشتم ، روستاهای خط مقدم که قبلا ً دیده بودم - و نیروهای دولتی که تقلا می‌کردند آن‌ها را نگه دارند - توسط شورشیان مورد تاخت و تاز قرار گرفتند . در سپتامبر ۲۰۱۶ ، طالبان در دروازه‌های شهر بودند . آن‌ها تقریبا ً تمام هلمند را از خطوط دفاعی دولت کنترل کردند که به سختی یک مایل از هتل فاصله داشت . ساکنان هر گونه راهی را که می‌توانستند ترک می‌کردند . طالبان به طور منظم در شب به خانه والی شلیک می‌کردند . بار دیگر برای the تحلیل رفته بود . جان محمد ، یکی از اعضای قدیمی کارمندان دولت ، ماه‌ها است که به مهمانی دیگر نمی‌رود .

در آخرین شب اقامت من در سال ۲۰۱۷ ، من در برابر غروب آفتاب در سقف هتل دو بطری آبجو نوشیدم و موفق شدم از کابل با یک روزنامه‌نگار دیگر قاچاق کنم . در یخچال تنها یخچال آن‌ها را سرد کرده بودم . پاهای ما در لبه تاریکی آویزان بود . آن شب ، تنها ستاره‌ها آسمان را جلا دادند و در پایین رودخانه هلمند خاموش شد .

در ماه مه سپاه تفنگداران را ترک کردم . من گرد و خاک سه قاره را از روی زره بدنم پاک کردم و تماشا کردم که خاطرات ناپدید شده و در حالی که سعی می‌کردم از همه چیز سر در بیاورم ، محو و محو شدن خاطرات شده بودم . من بیش از چهار سال به عنوان افسر نیروی دریایی و افسر اطلاعات خدمت کردم و هرگز کاری که من برای انجام آن آموزش‌دیده بودم را انجام ندادم . من دو بار در خارج از کشور مستقر شدم و پیاده در یک منطقه جنگی نرفتم . من هیچ وقت یک عکس از عصبانیت شلیک نکردم ، و نمی‌دانم چه حسی دارد که در کنار کشیدن حفره‌ها در محدوده تفنگ چه حسی به من دست می‌دهد .

من درخواست کردم که در سال ۲۰۰۹ به یک افسر نیروی دریایی تبدیل شوم ، چون می‌خواستم به جنگ بروم . در آن زمان ، تفنگداران به داخل افغانستان سرازیر شدند و به استان هلمند در جنوب هجوم بردند . من lieutenants را تماشا می‌کردم که افراد خود را از طریق wadis بر روی تلویزیون هدایت می‌کردند و می‌خواستند که آن‌ها را دوست داشته باشند . من ۱۸ سال داشتم و باید ثابت می‌کردم که


منبع سایت سربازی

پاسخ دهید

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...