پاتریشیا
او لباس آبی رنگی به تن داشت. پاهای سبک و شانههای عضلانی یک مبارز جوان را داشت . آستینهای کوتاه او بر روی یک ساعت شنی بر روی ساعد راستش نشسته بودند . سخت به نظر میرسید . او هم خالی بود . او عصبی , ترسیده و تقریبا ً دردناک , مردی بود که تحتتاثیر شرایط او قرار گرفته بود.
ریچارد آر . وینتر , وکیلی که پیش از این درخواست استیناف کرده بود , پرسید که چه کار میکند . هرگونه تظاهر به تهدید به عنوان تهدیدی برای بازدید کنندگان میافتاد . حالش خوب نبود . او گفت که با دستههای تبهکار اداره میشد که مجبور بود مراقب آنها باشد . دو تن از آنها پادشاهان لاتین بودند , و دیگری نیز مرتکب جرم جنسی شده بود که تقریبا ً به صورت یک جنایت در یک ساختمان کوچک ساختمان کشیده شدهبود . ندامتگاه که در حال پیری بود , در حالی که منتظر شنیدن صدای دادگاه بود , بدتر بود . در آنجا زندانیان فریاد میکشیدند و شیون میکردند .
به نظر پریشان میآمد . میخواست به خانه برود . آیا زمستان خبر داشت , میخواست بداند , در مورد درخواست او ? وینتر به آرامی گفت که زمان میبرد , شاید چند ماه قبل از اینکه آنها بتوانند انتظار شنیدن را داشته باشند.
خبرنامه مجله نیویورکتایمز
بهترین مجله نیویورکتایمز , هر هفته , شامل داستانهای منحصر به فرد , عکاسی , ستونها و غیره است .
ثبتنام
تبلیغات
من در فوریه شنیده بودم که تیلور وینت رپ , افسر بازنشسته ارتش , با من در مورد یک افسر پیادهنظام نیروی دریایی تماس گرفت که به زور وارد خانهای در محله او شده و بارها توسط نیروی دریایی سابق مورد اصابت چاقو قرار گرفته بود . پس از پرواز هلیکوپتر به یک مرکز تروما , فرد پیاده به حمله به خانه متهم شد و در دادگاه مجرم شناخته شد و به زندان محکوم شد . تیلور در هلند و نایت ساید کاری انجام داده بود, شرکتی که این درخواست را اداره میکرد , که به دلایلی آورده شدهبود که مک گری قصد نداشت این جرم را مرتکب شود , زیرا در آن زمان تقریبا ً مست بود . زمانی که ما سعی میکردیم به دوستان خود در مبارزه با زندگی بعد از جنگ کمک کنیم . من مشتاق اما محتاط بودم . من در پیادهنظام نیروی دریایی در دهه ۹۰ و دهه ۹۰ خدمت کردم و میدانستم که همه کسانی که از کنار شعار عبور کردهاند , میدانند : که بخش کوچکی از تفنگداران , کودکان مشکل زا هستند . برخی از این تفنگداران جنایی هستند و مستحق هر نوع مجازات هستند . من به تیلور گفتم که قبل از در نظر گرفتن پوشش باید این پرونده را با دقت مرور کنم .
تصادفی بود . کومو که فرمانده گروه تفنگش در افغانستان بود . کومو عصبانی و جدی است . او مدرسه را هدایت کرده بود که همه افسران پیاده دریایی را آموزش میداد , یک پست رزرو شده برای ستارههای ایجاد شده در سپاه مرزی با دو سوال او را صدا زدم : بچه مشکلی بود ? اگر نه , چه اتفاقی دارد میافتد ? کومو اظهار داشت که این یک نیروی دریایی جامد در نبرد است - یک تیرانداز ماهر , که توسط همسالان خود مورد اعتماد قرار گرفته , ارزشمند است و مستحق سپاسگزاری است, نه حبس . او گفت که از هر چیزی که از ایلینویز شنید گیج شدهاست .
خواندن پرونده پرونده سوالات بیشتری را مطرح کرد . دادستانها با اتهامات و مذاکرات دادخواست و بعدا ً در یک نشست و در دادگاه موضع سختی گرفتند و دادستان این ایده را تحقیر کرد که متهم ممکن است به عنوان یک مکانیزم مقابله برای بیماری پس از درگیری , مست بودهاست . به نظر میرسید که همه راضی نیستند . در پایان , هنگامی که زندگیش سرانجام به پایان رسید , محاکمه تمام شد , اما از صدور حکم به زندان پوزش خواست .
منبع سایت سربازی
پاسخ دهید