پاتریشیا
فرهنگی که شادمانی و احترام را جشن میگیرد و به کسانی که به بهترین شکل شلیک میکنند احترام میگذارد . انتخاب Siatta افتخاری بود ، بیشتر به این دلیل که هنوز تست نشده بود . Kurtz ، که اکنون فرمانده یک شرکت پیادهنظام نیروی دریایی است ، گفت که با این وجود او Siatta را انتخاب کردهاست ، زیرا او در زمان پشت یک تفنگ احساس بلوغ میکرد . او گفت : " او طبیعی بود ."
انتخاب Siatta فشارهایی را وارد کرد که قبلا ً به آنها فکر نکرده بود . در افغانستان او برای انجام تیراندازی فراخوانده خواهد شد تا متوقف شود . همچنین انتظار میرفت که او از پشت لنز دوربین خود مراقبت کند و از platoon محافظت کند ، که به معنای نگاه کردن به غیر نظامیان از طریق تار مو ، یکی پس از دیگری ، و جستجوی نشانهها - یک سلاح مخفی ، چاشنی از راه دور یک بمب - که ممکن است به او یک توجیه نظامی برای کشتن بدهد . این امر نیازمند یک تعهد دائمی برای تشخیص و یک حس منظم از خویشتنداری و متعادل کردن تمایل به گرفتن زندگی دیگران و گاهی اوقات در مد نزدیک است که میتواند با یک حوزه ۸ توانی رخ دهد. حتی نامی که در مورد نقش ایفا میکرد ، گاردین آنجل را به خاطر کمال و قدرت بیچون و چرا از دست داده بود .
Siatta فقط اهداف کاغذی را هدف گلوله قرار داده بود . در این فکر بود که آیا به اندازه کافی خوب است یا نه . اگر بغض گلویش را میفشرد ، از خود میپرسید : چه بر سر دوستانش خواهد آمد ؟
آمادهسازی پیش از جنگ گردان دوم ، دومین تفنگدار دریایی، زمان کمی برای استراحت باقی گذاشت . Siatta در سربازخانه شرکت فاکس زندگی میکرد ، جایی که نوشیدن زیر سن قانونی توسط افسران noncommissioned ممنوع و policed بود . او بیش از آن جوان بود که به طور قانونی الکل خریداری کند یا به میلههای زندان وارد شود و در هر صورت علاقه زیادی به الکل نشان نمیداد . " پرز " گفت: " او بسیار ساکت ، بسیار داخلی ، یکی از افرادی بود که زیاد صحبت نکردند " ، چون شبیه به " Whoa " بود ، که از کجا آمده بود؟ "
در اواخر اکتبر ۲۰۰۹ ، این گردان در افغانستان فرود آمد و به سرعت به زمینهای لمیزرع روستایی منتقل شد . نیروی دریایی این گروه علاوه بر آخرین روش راهاندازی جنگ ، قرار بود یک تور هفت ماهه را با سرعتی بیامان از گشتیهای پیاده سپری کنند . در کمپ Leatherneck ، شرکت فاکس اولین ماموریت خود را ارائه کرد : راهاندازی پایگاههای گشتی در نزدیکی روستای of ، راندن طالبان و کمک به دولت افغانستان برای گسترش امنیت و خدمات در این منطقه .
این یک دستور بلند پروازانه بود . ولایت هلمند ، که بزرگترین کشور افغانستان است ، از سال ۲۰۰۱ شاهد حضور نظامی در غرب بودهاست . بخش عمدهای از آن شکل واحدهای بریتانیایی در پاسگاههای مستحکم با نفوذ محدود بر قلمرو آنها را به خود اختصاص داده بود . پس از یک عملیات خونین در استان انبار عراق ، نیروهای دریایی توجه خود را به هلمند معطوف کردند و استان را به گوشه خود از افغانستان تبدیل کردند. روستاهای اطراف Lakari که در میان زمینهای کشاورزی آبی در امتداد رودخانه پرپیچ و خم در حدود ۹۰ مایل از پاکستان پناه گرفته بودند ، پناهگاه طالبان و قاچاقچیان مواد مخدر را تشکیل دادند . سایر تفنگداران دریایی در تابستان به Lakari حمله کردند ، اما آنها آنجا را ترک کردند و منطقه از دسترس دولت افغانستان فراتر رفت . بازار محلی ، در زمینهای خاک گرفته در شرق رودخانه ، منطقه بدون پرواز بود - پر از خاک دشمن .
در روز یکم ماه نوامبر ، اولین و سومین جوخه این شرکت ، به BaseLakari گشت ، یک پاسگاه دورافتاده که هفتهها قبل ساخته شدهبود ، رسیدند . کمی بیش از tents که توسط یک berm کثیف گرد و خاک احاطه شده بودند، این احساس را داشت که به سرعت احساس مشارکت نیروی دریایی در افغانستان را دارد . از یک دروازه عبور کردیم و توسط f aised ، که در آن تفنگداران دریایی بر روی یک پست ، یکی در هر خاکریز در روز ، دو شب در شب ، میچرخید ، تماشا کردیم .
منبع سایت سربازی
پاسخ دهید