تبلیغات

پاتریشیا

پاتریشیا

تصویر

هر وقت که تفنگداران دریایی به مزارع مجاور کشاورزی ، کانال‌ها و خانه‌ها وارد می‌شدند ، به شبکه‌ای از تله‌های به‌هم‌پیوسته وارد می‌شدند . شکاف‌های کوچک در دیواره‌ای گلی بریده شده‌بود و تفنگداران دریایی آن‌ها را " سوراخ‌های قتل " می‌نامیدند - که طالبان می‌توانستند از آن آتش بگیرند . بمب‌ها در خاک دفن شده‌بودند . ambushes توسط مبارزانی که به طور معمول کانالی ارتباطی بین خودشان و اهداف خود داشتند گذاشته شده بودند و از استفاده از تاکتیک preferred مهاجمان برای حمله به مهاجمان جلوگیری می‌کردند . پایگاه گشت هدف موشک قرار داشت . واحد نیروی دریایی که در چند هفته گذشته در آن زندگی کرده بود ، افغانستان را ترک کرده، سفر خود را پایان داده و ماموریتی را برای شرکت فاکس در نظر گرفته بود که نیازمند gunfighting واحد کوچک بر روی زمین خانگی فرد دیگری بود . در دفتر خاطراتش ، Siatta اولین برداشت خود را با صدای خرناس مانندی ثبت کرد : " قهوه در اینجا مزه کثافت دارد ."

از پشت کیسه‌های شنی و شیشه ضد گلوله ، تفنگداران دریایی به یک چشم‌انداز متروک نگاه کردند و می‌توانستند تهدید کنند که در انتظار آن‌ها هستند . مانند بازار ، حدود یک مایل تا جنوب ، پایگاه گشت درست بیرون زمین‌های کشاورزی آبی ، در حاشیه استپ قرار داشت . پوشش گیاهی و پوشیده از گل و لای در غرب و جنوب غربی قرار داشت . محصول خشخاش امسال برداشت شده‌است . انبوهی از ساقه‌های ذرت منظره را نقطه‌چین کرده بودند. تصور می‌شود که کشاورزان بین این پایگاه و بازار ، spotters باشند که برنامه آمریکایی‌ها را تماشا کرده و حرکات آن‌ها را به طالبان نشان می‌دهند . هیچ گشت زنی نمی‌تواند قبل از رسیدن به مزارع ، این پایگاه را ترک کند .

Hagglund فکر می‌کرد که این کودک ممکن است ۴ سال داشته باشد . پرز و پرز در این باره فکر کردند که او ممکن است ۶ سال داشته باشد. هیچ‌کس دقیقا ً نمی‌دانست چگونه مورد اصابت گلوله قرار گرفته‌است . Ratliff فکر کرد که او در حالی که در حال دویدن از طریق یک درگیری مسلحانه بود تا گاوها را نجات دهد ، مورد اصابت قرار گرفت . The که زخم را بررسی کردند گفتند که ناشی از یک گلوله ۵.۵۶ میلیمتری است که با سلاح‌های مربوط به تفنگداران دریایی مطابقت دارد . او گفت : " به هر کجا که ما تلاش می‌کنیم تا از تلفات غیرنظامیان جلوگیری کنیم ، این اتفاق گاهی اتفاق می‌افتد " او به آن‌ها یادآوری کرد که اول شلیک نکرده اند . آن‌ها مورد حمله قرار گرفتند . او گفت : " اما کلمات ، او می‌دانست ، " من احساس گناه کردم ."

"پرز " گفت : " پس از اولین شب ، تفنگداران دریایی به سختی درباره مرگ این پسر صحبت کردند ." او گفت : " هیچ یک از ما در مورد احساسات خود صحبت نکردیم . ما از تجارت مراقبت می‌کردیم " آن‌ها کاسه فلزی ضد زنگ را سفید کردند ، از آن غذا خوردند و دوباره به گشت زنی پرداختند .

Siatta تکان خورده بود . او به من گفت : " پس از یک درگیری مسلحانه بر روی یک کودک با بخشی از سرش ، آموزش او او را آماده نکرده بود ." پسر او را به یاد خواهرزاده‌اش انداخت . او یک نبرد مسلحانه در تنها خط کاری بود که او تا به حال می‌خواست و با " یکی از آن مناظر مواجه شده بود - مانند یک شبه بلوغ بود ، یک هوشیار کننده."

شرکت فاکس قصد داشت منطقه اطراف Lakari را به سرعت پاک‌سازی کند . هفته آینده تیره و تاری بود ." وی در مجله خود نوشت : " هیچ چیز ، اما تبادل آتش ، راکت ، ambushes ، ماموریت post، و فقط هرج و مرج ."

و بعد اولین عکس او را گرفت .

در روز ۱۷ نوامبر ، فرمانده جوخه ، Kurtz ، همراه با جوخه آتش ، با یک تیم مسلسل و سربازان افغانی در ماموریتی به اعماق زمین طالبان مجهز شد . او متوجه یک الگو شده بود . پس از هر درگیری مسلحانه ، جنگجویان طالبان به نظر می‌رسید که به سمت مزارع و ساختمان‌های غرب بازار حرکت می‌کنند . Kurtz از آن بیمار بود و برنامه‌ریزی کرده بود که مستقیما ً وارد منطقه آن‌ها شود ، آن‌ها را فرا بخواند و تا آنجا که می‌توانست بسیاری از آن‌ها را بکشد ." او گفت : " این یک حرکت خالص و ساده برای تماس بود ، و هیچ چیز دیگر ."


منبع سایت سربازی

پاسخ دهید

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...