پاتریشیا
یا شاید پرسیده نشود ، بلکه میخواهید کارهایی انجام دهید - که مغایر با ارزشهایی باشند که آنها رشد کرده بودند و دولت ایالاتمتحده پشت شما را نوازش میکند و میگوید : " موفق باشی .
گوشی را گذاشت . پشت فرمان ، تیلور یک کیسه توتون در پشت لب پایینش داشت . در زندان جز تنباکو وجود نداشت . تو ، اه ، تو آن کپنهاگ را نیشگون نمیگرفت ، مگر نه ؟ " Siatta " پرسید .
تیلر همان چیزی را که داشت به اشتراک گذاشت و برای خرید قوطی دیگری به فروشگاه راحتی رفت . از Siatta خواست در ماشین بماند . او چنان سریع از زندان آزاد شده بود که به احتمال زیاد به خاطر یک فراری اشتباه کرده بود .
در متل در کنار بزرگراه تیلور یک ساک را باز کرد ، یک پیراهن ورزشی پیدا کرد و آن را به طرف او پرتاب کرد. اکنون به آن مرد آزاد شباهت داشت . او به طرف پیشخوان متل رفت ، یک فنجان بلند درست کرد و با پشت به دیوار سرسرای ورودی نشست و به ورودی نگاه کرد . برای یک ساعت ، او بین لابی و اتاق تیلور قدم زد ، تا آنجا که مورین به خود نشان داد . او و پسرش آهسته به سوی هم حرکت کردند و ساکت و تقریبا ً بیحرکت در آغوش کشیدند .
تبلیغ
Siatta و مادرش ، مورین ، در یک متل در ماریون ، Ill . بعد از آزادی او .
اعتبار
دوین Yalkin برای نیویورکتایمز
تصویر
Siatta و مادرش ، مورین ، در یک متل در ماریون ، Ill . بعد از آن که his itDevin برای نیویورکتایمز نوشت ،
هنگامی که او را رها کرد ، او تیلور را با بیاعتقادی نزدیک مخاطب قرار داد و گفت : " متشکرم ، " او به آرامی و به آرامی گفت : " متشکرم . "
Siatta تلفنش را قرض گرفت . تلفن کرده بود .
اشلی Volk در آشپزخانه خود در شیکاگو بود . او در قبرستان به سمت بار کار میکرد . او میدانست که وینتر در تلاش برای خروج از منزل بودهاست ، اما چیزی در مورد پیشنهاد مجلس نمیداند ، یا اینکه این خبر حتمی است . او تعداد مورین را دید و پاسخ داد .
صدای Siatta در انتهای دیگر بود .
او گفت : " عشق . "
آه خدای من ! او جیغ کشید . او به قفسه آشپزخانه و بعد به زمین افتاد ، جایی که او جمع و جور شده بود و گریه میکرد. از طریق تلفن میتوانست صدای Siatta را بشنود . او هم گریه میکرد .
روز بعد ، در یک کافیشاپ با هم آشنا شدم . همه از تغییر ناگهانی وضعیت در موقعیت شگفتزده شدند . سوالی وجود داشت مبنی بر اینکه چرا اتاقهای بازرگانی دقیقا ً قطعنامه ای را مطرح کردند که دفتر او برای مدت دو سال مقاومت کرده بود ؟
چمبرز یک سیستم قضایی جنایی را توصیف کرد که شبیه به یک آسیاب بیش از حد کار بود . او گفت که دفتر وی در سال تقریبا ً به ۵، ۰۰۰ مورد رسیدگی میکند و برای او امکان ندارد که هر یک از آنها را از نزدیک دنبال کند ، و مطالب مورد نظر را کمتر بخواند . او گفت که در پرونده Siatta ، این ژورنال که سابقه رزمی او را روشن کرده بود ، در طول مرحله درخواست مذاکره در دسترس نبود . آن را درست قبل از محاکمه نشان داد .
چند دقیقه پس از آزادی از Correctional itDevin Shawnee Yalkin برای نیویورکتایمز
" تو خوب هستی ؟ " تیلور پرسید : " " "
Siatta گفت : " من خوبم . " او به طرف محوطه رفت و از کنار ماشینهای محافظ گذشت و چهرهای بیحالت داشت. در ماشین ، او آرام بود . Siatta گفت : " او یک cheeseburger خورد ، همانطور که تیلور سعی داشت توضیح دهد که چه اتفاقی افتادهاست " من هیچ نظری نداشتم .
او گفت : " ما او را داریم . مارین اوراققرضه خود را در بلومینگتون پست کرده بود و در راه رسیدن به آنها بود . Siatta گوشی را گرفت : " هی ، مامان ، چطوری ؟ خوبم . چی ؟ بله ، بله . شماها در کجا منزل دارید ؟ یک ساعت و ده دقیقه دورتر . من قبلا ً Shawnee رو دیده بودی . یکی دو ساعت طول کشید ، Siatta از طریق یک سری درهای سنگین به قسمت پذیرش Shawnee هدایت شد ، جایی که T.G. تیلور ، افسر سابق ارتش که برای اولین بار به من گفته بود حکم حبس ابد را دارد ، گفت : " هی ، " هی " و به آرامی لبخند زد . تیلور توضیح داد که او را به یک متل در ماریون ، جایی که مادرش با او ملاقات خواهد کرد ، هدایت خواهد کرد . آنها در زبان کوتاه و کوتاه دو صدای خر خر که برای گشت زنی آماده میشوند صحبت کردند .
عالی است. آ ره . آ ره . من هم همین طور ."
منبع سایت سربازی
پاسخ دهید