تبلیغات

پاتریشیا

پاتریشیا

سرهنگ دوم جوزف Buccino ، یک سخنگوی وزارت دفاع ، در بیانیه‌ای به تایمز گفت : " این اداره به سرمایه‌گذاری در فن‌آوری ادامه خواهد داد که خطر آسیب جنبی را کاهش می‌دهد ."

او گفت : " یک تحلیلگر تجارت اسلحه و طرفدار ممنوعیت مهمات خوشه‌ای ، جف abramson از مین زمینی و نظارت خوشه‌ای ، گفت که پنتاگون نباید هیچ برنامه جدیدی را برای استفاده یا توسعه سلاح پیش‌بینی کند .

استقرار من یک داستان ماجراجویی نبود ، چون کتاب کودکان سعی کرد به دختران من بگوید

اعتبار

عکس با کسب اجازه

تصویر

عکس CreditCreditCourtesy

نویسنده : آلبرت بل

۱ نوامبر ۲۰۱۸

۸۵

یکی از سخت‌ترین بخش‌های فرزند پروری ، آشتی دادن کاری است که من در طول جنگ با کسی که اکنون در چشمان فرزندانم هستم انجام می‌دهم . من به عنوان یک rifleman در شرکت آلفا ، گردان اول ، هنگ ششم نیروی دریایی خدمت کردم . زمان من در این گروه مرا به یک منطقه بسیار خشن از افغانستان برد و از نظر احساسی و روحی من را بی‌حس کرد . وقتی به خانه برگشتم ، همسرم گفت که دیگر هیچ وقت لبخند نزده‌ام . وقتی دختران من ، Alyssa و آدری از من پرسیدند که در زمان رفتن من چه کار کرده‌ام ، گفتم : " بابا به مبارزه با آدم‌های بد کمک می‌کرد و بیرون می‌خوابید ."

اولین باری که من مستقر شدم دو روز پس از تولد Alyssa بود . هفت ماه دیگر بر نمی‌گردم . آدری در دومین استقرار من متولد شد . تا وقتی که به خانه رسیدم او را ندیدم . تنها نوردهی‌هایی که آن‌ها به آن زمان نیاز دارند ، عکس‌هایی از یک سرزمین بیابانی عجیب هستند که دیواره‌ای خانه ما را تزئین می‌کنند و افرادی که آن‌ها را " دایی‌ها " می‌خوانند که از من دیدن می‌کنند . بعضی از این افراد خالکوبی دارند . بقیه اعضای مصنوعی دارند .

[ یک گزارش هفتگی از پوشش اخبار جنگ که به inbox شما تحویل داده می‌شود را تهیه کنید. بیا این را امضا کن.

تابستان امسال من با چیزی که در مورد جنگ و دختران من در حال حاضر ۱۰ و ۸ ساله هستم دست و پنجه نرم می‌کنم ، از طریق کتاب کودکان به نام " جنگ در افغانستان : داستان تاریخ مدرن تعاملی " که آن‌ها را از کتابخانه محلی به خانه آوردند . تاریخچه این کتاب که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد ، با مال خودم قطع رابطه می‌کند . اولین استقرار من در اوایل سال ۲۰۰۸ در ولایت هلمند انجام شد و استقرار دوم ، زمانی که من یک رهبر جوخه پیاده‌نظام بودم ، در سال ۲۰۱۰ در مارجاه در شهر مارجاه واقع شد ، جایی که ما بخشی از عملیات مشترک ، یک تهاجم بزرگ برای نیروهای ائتلاف و افغان بودیم . ماموریت ما تصرف یک منطقه کشاورزی بود که هم مقر طالبان و هم مرکز تولید تریاک و هم در مرکز قاچاق مواد مخدر بود و سپس آن را به نیروهای افغان و دولت تحویل دادند . از آن طرف منحرف نشد . اما برای همیشه بسیاری از ما که در آنجا می‌جنگیدند را تغییر داد .

این نویسنده با همسرش ، کریستی ، و دو دخترش ، Alyssa ، چپ ، و آدری ، درست پس از بازگشت از افغانستان به خانه ۲۰۱۰.Cred itCourtesy ، در سمت راست قرار دارند .

این کتاب بخشی از مجموعه Choose است که توسط انتشارات capstone منتشر می‌شود ، قالبی که خوانندگان جوان در آن از خوانندگان جوان خواسته می‌شود تا در طول داستانی که آن‌ها را به مسیرهای مختلفی هدایت می‌کنند تصمیم‌گیری کنند . " جنگ در افغانستان " که برای کودکان ۸ تا ۱۱ سال نوشته شده‌است ، فصلی است که در سال ۲۰۱۰ در مارجاه آغاز شد ، که در آن خواننده یک رهبر واحد با گردان اول ، ششمین هنگ تفنگدار دریایی است که من در آن به عنوان بخشی از عملیات تهاجمی که در آن مبارزه کردم ، بوده‌است . ماجراجویی دختران من با یک هلی‌کوپتر آغاز شد که قبل از طلوع آفتاب وارد مزارع شد : " شما و سه تیم که تیم شما را تشکیل می‌دهند ، همراه با سربازان افغان ، در حال صعود به هلیکوپترهای سوپر - ۵۳ سوپر - ۵۳ هستند . آن‌ها


منبع سایت سربازی

پاسخ دهید

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...