پاتریشیا
پانزده سال قبل ، آمریکا کشور من را ویران کرد .
نوشته Sinan Antoon
۱۹ مارس ۲۰۱۸
مجسمهای از صدامحسین در مقابل کمیته ملی المپیک در بغداد در سال ۲۰۰۳ .
اعتبار
تایلر هیکس / نیویورکتایمز
تصویر
مجسمه صدامحسین در مقابل کمیته ملی المپیک در بغداد در ۲۰۰۳.Cred itCreditTyler هیکس / نیویورکتایمز
زمانی که من ۱۲ ساله بودم ، صدامحسین ، معاون رئیسجمهور در آن زمان ، پاکسازی عظیمی را انجام داد و قدرت کل را به طور رسمی غصب کرد . در آن زمان من در بغداد زندگی میکردم ، و من یک نفرت بصری و بصری از دیکتاتور را زود شروع کردم . این احساس فقط مانند من شدیدتر و بالغ میشد . در اواخر دهه ۱۹۹۰ ، من اولین رمان خود را نوشتم : An عراقی که در مورد زندگی روزمره تحت رژیم استبدادی صدام قرار دارد . گوینده داستان یک دانشجوی جوان کالج بود که در رشته ادبیات انگلیسی در دانشگاه بغداد تحصیل میکرد . او به دلیل شکستن یک شوخی در مورد دیکتاتور در زندان به سر میبرد . Furat hallucinates و تصور میکنند که صدام سقوط کردهاست ، درست همان طور که اغلب این کار را میکردم . من امیدوار بودم که در آن لحظه ، چه در عراق و چه از دور شاهد باشم .
من عراق را چند ماه پس از جنگ خلیج ۱۹۹۱ ترک کردم و به مدرسه فارق التحصیلی در ایالاتمتحده رفتم ، جایی که از آن زمان تا کنون بودهام . در سال ۲۰۰۲ ، هنگامی که تیم cheerleading برای جنگ عراق شروع شد ، من به شدت مخالف حمله پیشنهادی بودم . ایالاتمتحده به طور مداوم از دیکتاتورهای جهان عرب حمایت کرده و بدون توجه به شعارهای دولت بوش در زمینه صادرات دموکراسی نبوده است . زمانی که نوجوان بودم ، در اتاق نشیمن خانوادهام نشسته بودم ، تلویزیون عراق را تماشا میکردم و میدیدم که دونالد رامسفلد به عنوان فرستاده از رونالد ریگان به بغداد سفر میکند و با صدام دست میدهد . آن خاطره باعث شد که صحبتهای آقای رامسفلد در سال ۲۰۰۲ درباره آزادی و دموکراسی برای عراقیها توخالی به نظر برسد . علاوه بر این، با دو جنگ قبلی ( جنگ ایران و عراق در ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ و جنگ خلیجفارس در سال ۱۹۹۱ ) ، میدانستم که اهداف واقعی جنگ همیشه با دروغهای ساختهشده به خوبی طراحی شدهاند که از ترس جمعی سو استفاده میکنند و افسانههای ملی را جاودانه میسازند .
من از حدود ۵۰۰ عراقی در جمعیت پراکنده قومی و سیاسی مختلف بودم که بسیاری از آنها مخالف و قربانیان رژیم صدام بودند - که یک دادخواست امضا کردند : " جنگ بر علیه عراق نیست . در حالی که حکومت ترور صدام را محکوم کرد، ما مخالف یک " جنگ " بودیم که منجر به مرگ و رنج بیشتر برای عراقیها و کسی شد که تهدید کرده بود کل منطقه را به هرج و مرج خشونتآمیز سوق خواهد داد . صداهای ما در رسانههای اصلی آمریکا مورد استقبال قرار نگرفتند ، که جنگ طلبان طرفدار جنگ عراق - آمریکایی را ترجیح میدادند که به جمعیتی که با " شیرینی و گل " از مهاجمان استقبال میکنند ، خوشامد گفتند .
advertisement
این دادخواست تاثیر چندانی نداشت . پانزده سال پیش ، تهاجم به عراق آغاز شد .
سه ماه بعد ، من برای اولین بار از سال ۱۹۹۱ به عنوان بخشی از یک فیلم مستند درباره عراقیها در عراق پس از صدام به عراق برگشتم . ما میخواستیم هم وطنان خود را به عنوان موجودات سه بعدی ، ماورای دوگانه صدامحسین در مقابل ایالاتمتحده نشان دهیم . در رسانههای آمریکایی ، عراقیها به هر دو قربانی صدام کاهش داده بودند که آرزوی اشغال یا حامیان و مدافعان دیکتاتوری را داشتند که مخالف جنگ بودند . ما میخواستیم عراقیها خودشان صحبت کنند . ما به مدت دو هفته به اطراف بغداد راندیم و با بسیاری از ساکنان آن صحبت کردیم . برخی هنوز امیدوار بودند ، با وجود اینکه پس از سالها تحریمها و دیکتاتوری سپری شدهبود . اما بسیاری از آنها خشمگین بودند و نگران چه چیزی بودند . این نشانهها از قبل وجود داشتند : گستاخی معمول و خشونت قدرت اشغال مستعمراتی .
منبع سایت سربازی
پاسخ دهید